تماً در محل زندگي خود در مغازهها يا فروشگاهها يا در اداره و محل كار خويش در قسمت مالي و حسابداري، اگر گذارتان به اداره ماليات افتاده باشد، ديدهايد كه براي تنظيم درآمدها و هزينهها، دفترهايي دارند به اسم دفتر روزانه. در اين دفترها، افراد يا ادارهها ميزان خريدها و فروشها و خلاصه دخل و خرج خود را مينويسند. به زوجها و بهخصوص به زن و شوهرهاي جوان توصيه ميشود كه تا مدتي براي تنظيم امور مالي و به اصطلاح تنظيم و مديريت منابع مالي خود، به اقدامي مشابه تنظيم دفتر روزانه بپردازند. شايد بگوييد زماني كه دخل و مداخل كمتر از خرج و مخارج است، چطور بايد دفتر تنظيم منابع مالي داشت، اما از اتفاق همينجاست كه خانوادهها بايد دفتر تنظيم دخل و خرج داشته باشند، تا بتوانند منابع و مداخل محدودشان را به بهترين شكل خرج كنند. در اينباره به خانوادهها توصيه ميشود به شكل زير عمل كنند:
1ـ دفترچهاي براي ثبت و ضبط دخل و خرج زندگي تهيه كنيد.
2ـ صفحات اين دفترچه را به شكلي خطكشي كنيد كه شامل چند ستوي ناشد.
3ـ چند صفحه از دفترچه را براي هر يك از ماههاي سال بگذاريد و در ستونهاي آماده شده براي هر ماه موارد زير را بنويسيد. الف) درآمدها: در ستوني، درآمدهاي ماهانه خانواده (خود و همسر و احتمالاً فرزندان را بنويسيد. درآمدها علاوه بر حقوق يا دستمزد ثابت ماهانه ميتواند شامل وجوه ديگر هم باشد، مثل وامهاي دريافتي يا كمكهاي مالي والدين يا اقوام و نيز درآمدهاي ديگر. ب) مخارج و هزينهها: در ستوني ديگر هزينه و مخارج خانواده را در يك ماه بنويسيد. اين مخارج دو نوعاند؛ 1ـ مخارج ثابت كه شامل هزينههاي خورد و خوراك، مبالغ پرداختي براي اياب و ذهاب، آب و برق و گاز و...، هزينه پرداخت اجاره مسكن و... ميشوند و 2ـ مخارج غيرثابت و پيشبيني نشده، مثل هزينههاي پزشكي، پذيرايي از ميهمان و نيز خريدهاي احتمالي مثل خريد كفش و كيف و...
4ـ در ستون ديگر، نيازهاي شخصي و نيازهاي خانوادگي (يعني نياز به چيزهايي كه در زندگي مشترك به آنها نياز داريد، مثل وسايل منزل يا...) خود را بنويسيد.
5ـ نيازهاي بند 4 را اولويتبندي كنيد. در اين اولويتگذاري نيازهاي شخصيتان را ناديده نگيريد ولي در انتخاب بين نيازهاي شخصي و خانوادگي اولويت را به رفع نيازهاي خانوادگي بدهيد.
6ـ سعي كنيد رقم احتمالي را كه براي رفع نيازهاي اوليتگذاري شده، لازم است (به طور تقريبي) برآورده و محاسبه كنيد
.
7ـ درآمدها و مخارجتان را با هم مقايسه كنيد و براساس درآمدها و اولويتها، مخارج ماهانه خود را تنظيم كنيد. اگر هزينههايتان بيشتر از درآمدها بود، ساير نيازها را تا زماني كه امكان برآورده ساختنشان نبود به تعويق بيندازيد. (نگران نباشيد ماههاي اول معمولاً مخارج بيشتر از درآمدهاست. ولي چند ماه، كه اين برنامه را انجام دهيد خود به خود متوجه ميشويد كه ميتوانيد، بعضي از مخارج را كم كنيد. در اين زمينه، انعطافپذير باشيد و هر جا و هر زمان كه توانستيد به نفع درآمدهاي خانواده از مخارج و هزينهها كم كنيد.)
8ـ هرچندكه شايد اين كار را تكراري و خستهكننده بدانيد اما استمرار آن شما را به نتايج خوبي ميرساند. امتحان كنيد.
توانايي شما در پولسازي، بستگي به توانايي شما در افزايش، خلق و ايجاد ارزش، به يك شخص، يك پروژه و يا شركت و يا سرمايهگذاري دارد. واضحتر ميگويم:
پول يكي از پاداشهايي است كه شما آن را بابت ارزش افزوده دادن به زندگي ديگران دريافت ميكنيد. هر قدر ارزش بيشتري به جهان اضافه كنيد، پول بيشتري به عنوان پاداش دريافت خواهيد كرد. ولي همه ارزشها يكسان خلق نشدهاند. در اصل سه عامل روي توانايي شما در پولسازي به خاطر ارزش افزوده، اثر ميگذارد:
منحصر به فرد بودن: يعني اينكه محصول شما يا خدماترسانيتان از چيزهايي كه پيشتر بوده، متفاوت باشد. اين موضوع در مورد انحصاري بودن هم صدق ميكند؛ هر چيزي كه مراجعهكنندگان يا مشتريان شما ميخواهند، بايد تنها از طريق شما بتوانند به دست بياورند.
دامنه: كه عبارت از تعداد افرادي است كه شما ميتوانيد با پيشنهادهاي خود بر آنها تأثير بگذاريد. در صورتي كه بخواهيم كلي صحبت كنيم، اگر به زندگي افراد بيشتري، ارزش افزوده بدهيد پول بيشتري به دست خواهيد آورد. تأثير: مربوط به ميزان ارزشي است كه به دنياي يك شخص اضافه ميكنيد. ايجاد تفاوتي عظيم در كسب و كار يك فرد و روابط شخصي و زندگي، باعث ميشود آنها پاداش بيشتري به شما بدهند، تا اينكه يك فنجان قهوه در صبح روي ميز آنها بگذاريد.
هر قدر خدماترساني شما منحصربهفردتر باشد، افراد بيشتري را جذب ميكنيد و بر آنها بيشتر تأثير ميگذاريد، در نتيجه پول بيشتري به دست ميآوريد. به همين دليل است كه بعضي از ستارگان سينما، بيش از يك استاد دانشگاه درآمد دارند.يك استاد، بر سي يا چهل نفر از افرادي كه در سال به آنها درس ميدهد، تأثير ميگذارد. درحاليكه يك هنرپيشه ارزش منحصربهفردي به ميليونها نفر اضافه ميكند و البته به همان ميزان هم پاداش خواهد گرفت. اين بدان معني نيست كه نياز داريم تا درگير كارهاي سطحي شويم كه پول بيشتري بسازيم. مهاتماگاندي فردي شناخته شده است كه در سراسر جهان بهخاطر سادگي و قانونمند عمل كردن و نقش صلحطلبانهاي كه در استقلال هند ايفا كرد، مورد تحسين همه جهانيان است. او زماني ميگفت: «براي اينكه دوست من باشيد، بايد هزينه زيادي را متحمل شويد.» او ميدانست كه به خاطر ارزش افزودهاي كه به مردم كشورش داده، تأثير زيادي روي ميليونها نفر گذاشته است. بنابراين به سادگي تصميم گرفت اين چند ميليون نفر را از خود دور كند، اما به در عوض همگي آنها را در قلب خود جاي دهد.
زن و شوهر بر سر موضوعهايي با هم دعوا و اختلاف دارند و اين تعارضها را چگونه حل و فصل ميكنند؟ روانشناسان براساس بررسي پرونده زوجهايي كه براي طلاق يا به دليل اختلاف خانوادگي به آنها (در مراكز مشاوره روانشناسي) يا به محاكم حقوقي و دادگاهها مراجعه كرده و ميكنند، سه موضوع را به عنوان اصليترين موضوعات مورد اختلاف زن و شوهرها ميدانند؛ 1) مسائل جنسي، 2) مسائل مالي و پولي و 3) دخالتهاي نابجاي والدين طرفين. از بين اين سه مسئله دو موضوع امور جنسي و مسائل مالي و پولي حداقل در نيمي از طلاقها نقش مؤثري دارند. براي نمونه در يك تحقيق گفته شده، كه 52 درصد طلاقها در آمريكا به علت اختلافات و مشكلاتي بوده كه در اين دو حوزه روي داده است. هم اين دو حوزه و هم حوزه ديگر (يعني دخالتهاي والدين زن و شوهر كه در شمارههاي قبلي مجله سپيده دانايي به آن پرداخته شده است) به مسئله استقلال شخصي زوجها مربوطند. در اين شماره قصد هست تا درباره مسائل مالي خانوادهها كه از آن ميتوان تحت عنوان مديريت مالي خانه و خانواده ياد كرد مطالبي ارائه شود.
اولين سؤال اين است: مديريت مالي خانواده، چه موضوعهايي را در بر ميگيرد؟
موضوعات مربوط به مديريت مالي خانه و خانواده، شامل موضوعات زير است:
- ميزان درآمدها و مداخل خانواده و نحوه توزيع آن با توجه به نيازهاي اعضا؛
- نحوه مديريت امور مربوط به چك و اسناد مالي خانواده (كه شامل كارتهاي اعتباري هم ميشود)؛
- نحوه تصميمگيري درباره سرمايهگذاريها و مديريت آن؛
- ميزان پول توجيبي بچهها و پولي كه براي بچهها هزينه ميشود (مدرسه، خريد و...)
- مقدار وامهاي پرداختي در ماه؛
- مديريت بدهيها و نحوه پرداخت آنها؛
- نحوه پرداخت ماليات و مبالغي كه براي بازنشستگي بايد پرداخت كرد؛
- مديريت خرج و مخارج خانواده (هزينهها)؛
- بحث خرج كردن در مقابل پسانداز كردن
- بحث داراييهاي منقول و غيرمنقول خانواده (از جمله ارث و ميراث و...) هر يك از اين حيطهها ميتواند زن و شوهر را دچار مشكل كرده، آنها را به اختلاف بيندازد. اما سه دسته عمده تعارضهاي مالي خانوادهها و به خصوص در خانوادههاي تازه تشكيل شده، عبارتند از
:
1ـ تعادل بين دخل و خرج زندگي حتماً شما هم شعر معروف سعدي را شنيده يا خواندهايد كه: چو دخلت نيست/ خرج آهستهتر كن! اين شعر در يك كلام، اشاره به همين تعادل بين دخل و خرج زندگي است. مهارت تنظيم و دخل و خرج يكي از مهارتهاي فرزندپروري، مهارتهاي مديريت خانواده و... از اركان زندگي است. مهارت مديريت امور مالي و تنظيم دخل و خرج، يعني اينكه زن و شوهر ياد بگيرند (يا قبلاً ياد گرفته باشند) كه در يك زندگي مشترك تعادل بين درآمدها و خرجها و هزينههاي خانوار يك ضرورت است. متعادلسازي در اينباره، در حقيقت نوعي برقراري تعادل بين خطرپذيري و رفع نيازهاي ايمني افراد است. اما چرااين مسئله، يعني تنظيم يا تنظيم نكردن دخل و خرج خانه، به تعارض و اختلاف ميانجامد؟ پاسخ در ندانستن مهارتهاي مديريت مالي خانه توسط زن و شوهرهاست. در بسياري مواقع زن و شوهر يا مهارتهاي فوق را نميدانند يا اگر هم بدانند، انگيزهاي براي استفاده از آنها ندارند (اين موضوع در زن و شوهرها به خصوص اگر هر يك از زوجين داراي درآمد ثابتي باشند، بيشتر مصداق مييابد.)
2ـ ترجيحات متفاوت زوجها در هزينه كردن دومين زمينه تعارض در زمينه امور مالي، تفاوت زن و شوهر در نحوه خرج كردن است. چه بسا كه مردي بخواهد هم درآمد خانواده را در راه خريد نيازهاي نه چندان ضروري خود خرج كند و زن او خواهان يك سرمايهگذاري مطمئن و آيندهدارتر باشد و برعكس. اين تعارض را ميتوان، تعارض «خرج كردن ـ پسانداز كردن» ناميد. باز هم خانوادههاي جوانتر در اينباره با مشكلات بيشتري روبهرو هستند. اين مشكل، در حالي است كه يكي از زوجها شيفته و مجذوب خريدهاي آني و تأمين همه نيازهاي خود و احتمالاً همسرش هست، ديگري معتقد است كه درآمد خانواده يا حداقل بخشي از آن را بايد پسانداز، كنند يا در كاري كه براي زندگي آينده آنها و فرزندانشان حياتي است، سرمايهگذاري كنند (مثلاً در مسكن يا...). بسيار پيش ميآيد كه يكي از دو زوجين ميخواهد تا همه ناكاميها و محروميتهايي را كه در اين زمينه در زندگي پدرياش داشته در منزل خود جبران كند و به ولخرجيهاي بيش از حد بيمهابا گاهي هم خرجهاي بيتأمل ميپردازد و اين در حالي است كه همسر حتي اگر هم مخالف باشد آن را تا مدتي بروز نميدهد و بعد به ناگهان مخالفت خود را ابراز ميكند و مشكل عيان ميشود
.
3ـ اختلاف در نوع سرمايهگذاري اختلاف در نوع سرمايهگذاري، زماني بين زن و شوهرها روي ميدهد كه يكي از آنها با اعتقاد راسخ به اينكه اگر در كاري كه يا خود او يا ديگران آن را پردرآمد ميدانند، سرمايهگذاري كند حتماً در زندگي با موفقيتهاي بينظيري از قبيل «ثروتمندتر شدن يك دقيقهاي يا يك روزه و...» روبهرو ميشود و به اصطلاح «يكشبه ره صد ساله را ميپيمايد». او تلاش ميكند تا همسرش را متقاعد سازد تا اگر پساندازي دارند دراينباره سرمايهگذاري كنند يا حداقل مخالفتي با اين سرمايهگذاري ننمايد. تا اينجاي كار شايد مشكل چنداني پيش نيايد. اما اگر به دلايل مختلفي سرمايهگذاري ناموفق باشد و آن رؤياي اوليه تحقق نيابد، اختلاف و درگيري بين زن و شوهر شروع و مدام هم زياد و زيادتر ميشود و در حاليكه يكي ديگري را به بر باد دادن زندگي و خانواده، متهم ميكند، آن ديگري حمايت نكردن كافي و مناسب و بهموقع از طرحهاي خود را به رخ همسر ميكشد. به هر روي اين شرايط، زندگي را بر طرفين سخت و مشكل مينمايد. هر چند كه تعارضها و اختلافات زن و شوهرها در مورد مسائل مالي به اين سه مورد محدود نميشود، ولي اينها از اصليترين مشكلات در اين زمينه هستند و تنها احترام و ارزش قائل شدن زن و شوهرهاست كه مانع از به وجود آمدن چنين مشكلاتي ميشود.